کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوعی شمشیر پهن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
صفیحه
فرهنگ فارسی معین
(صَ حَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - شمشیر پهناور. 2 - سنگ پهن . 3 - روی پهن هر چیزی .
-
غداره
فرهنگ فارسی معین
( ~ .)(اِ.)1 - مأخوذ از «کتارة » هندی ، سلاحی شبیه به شمشیر اما پهن و راست . 2 - پیکان پهن ، پیکان نیزه .
-
شفره
فرهنگ فارسی معین
(شَ رَ یا رِ) [ ع . شفرة ] (اِ.) 1 - کارد بزرگ و پهن . 2 - تیزی شمشیر.
-
کتاره
فرهنگ فارسی معین
(کِ رَ) (اِ.) کتاله ، غداره ، سلاح سردی مانند شمشیر با تیغة راست و پهن .
-
قداره
فرهنگ فارسی معین
(قَ دّ رِ) [ معر. ] (اِ.) جنگ افزاری شبیه شمشیر پهن و کوتاه . ؛ ~بستن برای کسی کنایه از: قصد جان کسی را داشتن .