کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوشیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوشیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) آشامیدن .
-
جستوجو در متن
-
آشامیدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص م .) نوشیدن .
-
پیاله زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) باده نوشیدن ، می خوردن .
-
پیمودنی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص .) 1 - وزن کردنی . 2 - نوشیدنی ، قابل نوشیدن .
-
صبوحی ساختن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نوشیدن صبوحی .
-
صراحی کشیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ یا کِ دَ) [ ع - فا. ] شراب نوشیدن .
-
گلو تر کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ. کَ دَ)(مص ل .)نوشیدن .
-
رشف
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (مص م .) مکیدن آب یا مایعی دیگر را، نوشیدن همة آبی را که در ظرف است .
-
صبوحی کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) صبوحی نوشیدن .
-
عرق خوری
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خُ) [ ع - فا. ] (حامص .) می خواری ، می گساری ، نوشیدن نوشابه های الکلی .
-
منهل
فرهنگ فارسی معین
(مَ هَ) [ ع . ] (اِ.) جای نوشیدن آب ، آبخور، آبشخور؛ ج . مناهل .
-
نهل
فرهنگ فارسی معین
(نَ هَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - آشامیدن ، نوشیدن آب . 2 - تشنه شدن .
-
هم پیاله
فرهنگ فارسی معین
( ~. ل ) (ص .) 1 - هم نشین ، رفیق . 2 - کسی که با دیگری در نوشیدن شراب و عرق همراهی کند.
-
لاجرعه
فرهنگ فارسی معین
(جُ عَ یا عِ) [ ع . ] (ق .) یکسره و بدون تنفس نوشیدن .