کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوشته پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نوشته
فرهنگ فارسی معین
(نِ وِ تِ) 1 - (اِمف .) تحریر شده . 2 - (اِ.) نامه ، مراسله . 3 - رسید، سند.
-
واژههای مشابه
-
سنگ نوشته
فرهنگ فارسی معین
(سَ . نِ وِ تِ) (اِمر.) سنگی که بر روی آن نوشته ای را کنده باشند، کتیبة سنگی .
-
جستوجو در متن
-
نوشتار
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) آن چه نوشته شود، نوشته .
-
رونوشت
فرهنگ فارسی معین
(نِ وِ) (اِمر.) کپی ، نوشته ای که از روی نوشتة دیگر بنویسند.
-
رقیم
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نوشته شده ، نوشته . 2 - نامه . 3 - دوات .
-
نثر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) نوشتة غیرمنظوم ، نوشته ای که شعر نباشد.
-
مرقوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نوشته شده .
-
مسطور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نوشته شده .
-
ادبی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص نسب .) نوشته ای که موضوع و سبک آن ادبی باشد، نوشته هایی که با فنون ادبی بستگی داشته و دربارة ادبیات باشد.
-
دست خط
فرهنگ فارسی معین
( ~. خَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) نامه یا نوشته ای که کسی با دست خط نوشته باشد. دست نوشت نیز گویند.
-
غلط گیری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) تصحیح نوشته یا گفتة کسی .
-
مزبور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) نوشته شده ، اشاره شده .
-
پهلوی نامه
فرهنگ فارسی معین
( ~. مِ) (اِمر.) کتاب یا نوشته به زبان و خط پهلوی .