کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نوار 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
کاست
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ فر. ] (اِ.) محفظة کوچک که در آن نوار فیلم یا نوار ضبط صوت قرار دارد، پوش نوار (فره ).
-
کیماک
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) تنگ ، نوار پهنی که بر بالای بار اسب و خر می بندند.
-
کش
فرهنگ فارسی معین
(کِ) (اِ.) نوار یا تسمه ای که دارای حالت ارتجاعی است مخصوصاً بندی که در آن نوار یا نوارهای لاستیکی به کار رفته باشد.
-
پتک
فرهنگ فارسی معین
(پَ تَ) ( اِ.) نوار پهنی که بعضی مردم مانند چوپانان یا سربازان به ساق پا پیچند.
-
باند
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - نوار، رشته . 2 - محل فرود هواپیما: باند فرودگاه . 3 - دسته ، گروه : باند دزدان .
-
زهوار
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمر.) 1 - نوار باریکی از چرم یا چیز دیگر که با آن حاشیه یا کنارة چیزی را دوزند. 2 - چوب های باریکی که در اطراف چهارچوب در و پنجره کوبند.
-
پاپیون
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - پیرایه ای معمولاً پارچه ای به شکل پروانه ، که با کش یا قیطان به یقه یا موی سر بسته می شود. 2 - نوار یا روبانی که به شکل پروانه گره خورده است .
-
صداگذاری
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - ضبط صداهای مناسب هر یک از هنرپیشه ها یا موسیقی متن فیلم و هماهنگ کردن نوارهای صدا با نوار تصویر. 2 - افزودن صدای مناسب به فیلم .
-
اسکاچ
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) (اِ.) 1 - مأخوذ از اسکاچ برایت که نام تجاری یک نوع لیف ظرفشویی است برای شستن ظروف آشپزخانه . 2 - مأخوذ از نام اسکاچ که نام تجارتی نوعی چسب است . نوار چسب بی رنگ . 3 - نوعی ویسکی . 4 - پارچة چهارخانه : دامن اسکاچ .
-
باربند
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (اِمر.) 1 - شبکه ای معمولاً فلزی که روی سقف اتومبیل های غیرباری نصب می کنند و روی آن بار می گذارند. 2 - نوار یا ریسمانی که با آن بار را می بندند. 3 - طویله یا اصطبل بی سقف که چهارپایان بارکش را در آن جا می بندند، بهاربند.
-
پانچ
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] 1 - (اِ.) دستگاه یا وسیله ای که کاغذها را با آن سوراخ و باطل کنند، منگنه (فره ). 2 - (اِمص .) ایجاد کردن سوراخ هایی که اطلاعاتی را نمایش می دهند بر روی کارت یا نوار کاغذی برای وارد کردن آن اطلاعات به کامپیوتر.
-
قرنیز
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (اِ.) 1 - سایه بانی که از آجر و سیمان بالای پنجره ها و درهای ساختمان می سازند. 2 - نوار باریکی از سنگ ، موزاییک و مانند آن در پایین دیوار که برای پیشگیری از کثیف شدن آن نصب می کنند.
-
فیلم
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.)1 - نوار قابل انعطاف سلولوییدی که با امولسیون حساس در برابر نور پوشیده شده است و در عکاسی و فیلم برداری استفاده می شود. 2 - (فا) مجموع یک نمایش سینمایی . ؛~ بازی کردن کنایه از: ظاهرسازی کردن ، دغل بازی کردن .
-
ابزار
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ په . ] (اِ.) 1 - افزار، آلت ، وسیله ، مایه . 2 - آن چه از ادویه که برای خوشبو کردن در غذا ریزند مانند: فلفل ، زردچوبه و دارچین . 3 - نوار باریک گچ بری در قسمت بالای دیوار و نزدیک سقف یا در هر جای سطح آن . 4 - نقش تزیینی برجسته یا فرورفته ر...
-
پلاک
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] ( اِ.) 1 - ورقه یا صفحة معمولاً فلزی که اطلاعاتی روی آن حک شود. 2 - نوار پلاستیکی همراه مشخصات نوزاد که در بخش نوزادان که جهت شناسایی وی به مچ او می بندند. 3 - قطعه فلزی گرانبها که به صورت گردنبند یا دستبند به کار می رود. 4 - قطعه زمینی ...