کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نه گوشه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
ده نه
فرهنگ فارسی معین
(دَ نُ) (اِ.) 1 - زیور و آرایش زنان . 2 - نقصان ، کاهش . 3 - هر دو چیز که در کیفیت و کمیت به یکدیگر نزدیک باشد. 4 - عدد نود (90 = 9 * 10). تسعین .
-
نه حواس
فرهنگ فارسی معین
(نُ. حَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) پنج حواس ظاهر و چهار حواس باطن (به استثنای حس مشترک .)
-
نه و نو کردن
فرهنگ فارسی معین
(نَ هُ. کَ دَ) (مص ل .) (عا.) مخالفت کردن ، بهانه آوردن برای انجام ندادن کاری .
-
جستوجو در متن
-
یلک
فرهنگ فارسی معین
(یَ لَ) (اِ.) کلاه گوشه ، گوشه ای از کلاه یا تاج .
-
انزواء
فرهنگ فارسی معین
(اِ زِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گوشه گرفتن ، کناره رفتن . 2 - (اِمص .) گوشه گیری ، گوشه - نشینی .
-
منزوی
فرهنگ فارسی معین
(مُ زَ) [ ع . ] (اِفا.) گوشه نشین ، گوشه - گیر.
-
گوشه گرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . گِ رِ تَ) (مص م .) گوشه - نشینی کردن .
-
اعتکاف
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) گوشه نشین شدن . 2 - (اِمص .) گوشه گیری .
-
عاکف
فرهنگ فارسی معین
(کِ) [ ع . ] (اِفا.) گوشه گیرنده ، کسی که در مسجد یا هر جای دیگر برای عبادت گوشه بگیرد.
-
آماق
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) گوشه چشم .
-
گله
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) (عا.) گوشه .
-
گوشانه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) (اِ.) گوشه ، کمینگاه .
-
گوشه گیر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِفا.) خلوت نشین ، زاهد.
-
ابوعطا
فرهنگ فارسی معین
( ~. عَ) [ ع . ] (اِمر.) گوشه ای است در دستگاه همایون و شور.