کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نه نه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لاغیر
فرهنگ فارسی معین
(غَ یْ) [ ع . ] (ق مر.) نه دیگری ، نه چیز دیگر.
-
منحنی
فرهنگ فارسی معین
(مُ حَ) [ ع . ] (اِفا.) کج ، خمیده . ؛خط ~ خطی است که نه راست باشد نه شکسته .
-
میانه رو
فرهنگ فارسی معین
( ~. رُ) (ص فا.) معتدل ، کسی که نه افراط می کند نه تفریط .
-
نیم بند
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ص مر.) 1 - نه کاملاً مایع و نه کاملاً جامد. 2 - ناقص .
-
قسر
فرهنگ فارسی معین
(ق س ) (ص .) کسی که در قمار نه باخته و نه برده باشد.
-
کلاله
فرهنگ فارسی معین
(کَ لَ یا لِ) [ ع . کلالة ] (اِ.) کسی که نه فرزند دارد نه پدر.
-
ثالث
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (ص .)1 - سوم . 2 - آن که نه مدعی و نه مدعی علیه است و دعوی مابه الادعا کند.
-
خشن
فرهنگ فارسی معین
(خَ شَ) (ص .) 1 - مرغابی ای بزرگ تیره رنگ و سفید سر. 2 - بازی که نه سفید باشد نه سیاه .
-
خنثی
فرهنگ فارسی معین
(خُ ثا) [ ع . ] (ص .) 1 - کسی است که نه مرد باشد نه زن . 2 - بی فایده ، بیهوده .
-
وسط
فرهنگ فارسی معین
(وَ سَ) [ ع . ] (اِ.) میانه ، میان ، چیزی که نه خوب باشد و نه بد. ج . اوساط .
-
هشت
فرهنگ فارسی معین
(هَ) [ په . ] (اِ.) عدد اصلی بین هفت و نه (8). ؛ ~ کسی گرو نه بودن کنایه از: درآمد کم و هزینة زیاد داشتن .
-
یر به یر شدن
فرهنگ فارسی معین
(ی . ب . ی . شُ دَ) (مص ل .) بی حساب شدن ، نه بدهکار بودن و نه طلبکار بودن .
-
متنافر
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ فِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - دو خط که نه متوازی باشند و نه متقاطع . 2 - دور شونده از یکدیگر.
-
نی
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (حر.) نه ، نا.
-
لولا
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ ع . ] (حر.) اگر نه .