کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نه عدد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نه حواس
فرهنگ فارسی معین
(نُ. حَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) پنج حواس ظاهر و چهار حواس باطن (به استثنای حس مشترک .)
-
نه و نو کردن
فرهنگ فارسی معین
(نَ هُ. کَ دَ) (مص ل .) (عا.) مخالفت کردن ، بهانه آوردن برای انجام ندادن کاری .
-
جستوجو در متن
-
نوزده
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ په . ] (اِ.) عدد نه به علاوة ده ، عدد اصلی بین هیجده و بیست ، (19).
-
مضرب
فرهنگ فارسی معین
(مَ رِ) [ ع . ] (اِ.)1 - جای زدن .2 - عددی که از ضرب کردن یک عدد در عدد دیگر به دست می آید.
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) عدد، شمار.
-
تیرست
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) سیصد، عدد سیصد.
-
تسع
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ ع . ] (اِ.) عدد نُه .
-
تسعون
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ ع . ] (اِ.) عدد نود.
-
سبع
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) عدد هفت .
-
سبعون
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) عدد هفتاد.
-
سبعین
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (اِ.) عدد هفتاد.
-
همار
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (اِ.) آمار، شماره ، عدد.
-
مقسوم
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - قسمت شده ، بخش بخش شده . 2 - عددی که بر عدد دیگر تقسیم شده . ؛ ~علیه عددی که عدد دیگر بر آن تقسیم شده ، بخشیاب .
-
لگاریتم
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ فر. ] (اِ.) نمادی است در ریاضی که نشان می دهد عدد A (مبنای لگاریتم ) به چه توانی برسد تا عدد معینی به دست آید.