کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نهاد 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پیش نهاد
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نِ) (اِمر.) اندیشه یا طرحی که کسی مطرح می کند تا دیگران نیک یا بد بودنش را تأیید کنند.
-
کج نهاد
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نَ) (ص مر.) بدذات ، بداصل .
-
جستوجو در متن
-
بنیه
فرهنگ فارسی معین
(بُ یِّ) [ ع . ] ( اِ.) 1 - توان ، توانایی . 2 - ساخت . 3 - نهاد، آفرینش .
-
خوش خیم
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) 1 - خوش خلق ، نیک نهاد. 2 - در اصطلاح پزشکی : بی خطر.
-
ساختمان
فرهنگ فارسی معین
(تِ) 1 - (اِمص .) بنا کردن . 2 - (اِ.) بنا، عمارت ، معماری . 3 - نهاد، سرشت .
-
وتیره
فرهنگ فارسی معین
(وَ رِ) [ ع . وتیرة ] (اِ.) 1 - طریقه ، روش . 2 - دستور. 3 - نهاد.
-
درایت
فرهنگ فارسی معین
(دِ یَ) [ ع . درایة ] 1 - (اِمص .) دریافت ، آگاهی . 2 - (اِ.) مزاج ، عادت . 3 - سرشت ، نهاد. 4 - (مص م .) دانستن ، دریافتن .
-
طابع
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] 1 - (اِ.) سر ش ت ، نهاد. 2 - (اِفا.) مهرزن . 3 - چاپ کننده ، طبع کننده . ج . طابعین .
-
وضع
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - (مص م .) نهادن ، گذاردن . 2 - ایجاد کردن . 3 - (اِ.) هیئت ، شکل ، نهاد. 4 - روش .
-
سنتز
فرهنگ فارسی معین
(سَ تِ) [ فر. ] (اِمص .) 1 - ترکیب عنصرها یا جسم های ساده با یکدیگر. 2 - آن چه از تقابل مؤثر آنتی تز بر تز حاصل می شود، هم نهاد، هم نهاده (شیمی ).
-
قوه
فرهنگ فارسی معین
(قُ وِّ) [ ع . قوة ] (ا ِ .) 1 - نیرو، انرژی ، قدرت . 2 - آمادگی ذهنی ، استعداد. 3 - هر کدام از توانایی های ذهنی یا جسمی انسان . 4 - از نظر سیاسی هر یک از سه نهاد حکومتی : قوة مقننه ، قضاییه و مجریه .
-
آیین
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] ( اِ.) = آئین : 1 - رسم ، عادت . 2 - معمول ، متداول ، مرسوم ، سنت . 3 - شیوه ، روش . 4 - کردار. 5 - قاعده ، قانون . 6 - سامان ، اسباب . 7 - زیب ، زینت .8 - فر، شکوه . 9 - مذهب ، کیش . 10 - تشریفات . 11 - طبیعت ، نهاد، فطرت . 12 - شهرآرای ،...