کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمکین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمکین
فرهنگ فارسی معین
(نَ مَ) (ص نسب .) 1 - شور، نمک زده . 2 - ملیح ، زیبا.
-
جستوجو در متن
-
مالح
فرهنگ فارسی معین
(لِ) [ ع . ] (ص .) شور، نمکین .
-
املح
فرهنگ فارسی معین
(اَ لَ) [ ع . ] (ص تف .) نمکین تر، بانمک تر.
-
ملیح
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (ص .) 1 - نمکین ، نمک دار. 2 - دارای
-
آلبومین
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) ماده ای است اندک نمکین که در نباتات و حیوانات وجود دارد و بخش اعظم سفیدة تخم مرغ و سرم خون از آن تشکیل می شود.
-
ملاحت
فرهنگ فارسی معین
(مَ حَ) [ ع . ملاحة ] (مص ل .) 1 - زیبایی ، لطافت . 2 - نمکین بودن .