کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمودن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نُ یا نَ دَ) [ په . ] 1 - (مص ل .) هویدا شدن ، آشکار شدن . 2 - (مص م .) آشکار کردن ، ظاهر کردن . 3 - (عا.) خسته کردن ، کلافه کردن .
-
واژههای مشابه
-
اهتزاز نمودن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شادمانی کردن .
-
التزام نمودن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) به گردن افتادن .
-
باز نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نِ دَ) (مص ل .) گفتن ، شرح دادن .
-
بالا نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نِ دَ) (مص ل .) نشان دادنِ قد و قامت خود.
-
تیغ نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نِ دَ) (مص م .) تهدید کردن .
-
جام نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نِ دَ) (مص ل .) وعدة عشرت دادن ، سرِ دوستی داشتن .
-
دندان نمودن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ دَ)(مص ل .) خشم نشان دادن ، ترسانیدن .
-
روی نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نُ دَ) (مص ل .) 1 - توجه کردن . 2 - اتفاق افتادن . 3 - در خاطر گذشتن .
-
رستخیز نمودن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ دَ)(مص م .) برانگیختن .
-
نرمی نمودن
فرهنگ فارسی معین
( ~. نُ دَ) (مص م .) 1 - خوش رفتاری کردن . 2 - بردباری نمودن .
-
نسخ نمودن
فرهنگ فارسی معین
(نَ. نُ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) باطل کردن ، رد کردن .
-
غیرت نمودن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) به رشک و حسد واداشتن .
-
گرمی نمودن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نُ یا نَ دَ)(مص ل .)مهربانی کردن .