کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نمش
فرهنگ فارسی معین
(نَ مِ) [ ع . ] (ص .) 1 - گاو نر چپار، گاو کوهی . 2 - شتری که در سپل آن نشانه ایی باشد سوای «اثره » که بر روی زمین ظاهر گردد.
-
نمش
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) دروغ گفتن . 2 - سخن چینی کردن . 3 - (اِمص .) دروغ ، کذب . 4 - سخن چینی .
-
نمش
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع . ] (اِ.) خط های کف دست و پیشانی .
-
نمش
فرهنگ فارسی معین
(نَ مَ) [ ع . ] 1 - (اِ.) خال های سفید و سیاه یا نقطه های پوست گاو و جز آن ، مخالف رنگ آن . 2 - (مص ل .) ابلق شدن ، چپار شدن .