کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نمره
فرهنگ فارسی معین
(نُ رِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - شماره و عدد. 2 - عددی که معرف معلومات شاگرد یا دانشجوست . 3 - حمام های خصوصی گرمابه های عمومی .
-
جستوجو در متن
-
شیفر
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) 1 - عدد، رقم . 2 - نمره .
-
بارم
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ فر. ] ( اِ.) جدول یا مقیاس تعیین شده برای نمره گذاری ، شمارک . (فره ).
-
شمار
فرهنگ فارسی معین
(شُ) [ په . ] (اِ.)1 - حساب . 2 - حد، اندازه . 3 - عدد. 4 - نمره .
-
مشروط
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - شرط کرده شده ، ملزم شده . 2 - در فارسی ؛ دانشجویی که چند ترم پیاپی نمرة معدلش زیر 10 بشود.
-
کلاسه
فرهنگ فارسی معین
(کِ س ) [ فر. ] (اِ.) 1 - آن چه در رده ها یا طبقه های مشخص مرتب و دسته بندی شده باشد، رده بندی شده ، طبقه بندی . (فره ). 2 - نمرة پشت پرونده .
-
معدل
فرهنگ فارسی معین
(مُ عَ دَّ یا دِ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - راست و درست شده . 2 - میانگین چیزی . ؛ ~نمرات حاصلِ قسمت مجموع نمره های دروس هر شاگرد.