کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نمایشسرا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نمایش
فرهنگ فارسی معین
(نَ یا نُ یِ) (اِمص .) 1 - چیزی را به تماشا گذاشتن . 2 - تئاتر.
-
سرا
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.)= سرای : 1 - خانه ، مکان . 2 - بنای عالی . 3 - پسوند مکان : کاروانسرا.
-
ایرمان سرا
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِمر.) 1 - مهمانخانه . 2 - خانة عاریت . 3 - کنایه از: دنیا.
-
چامه سرا
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص فا.) 1 - آوازخوان . 2 - شاعر، تصنیف ساز.
-
چکامه سرا
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص فا.) 1 - قصیده سرا. 2 - شاعر.
-
خواجه سرا
فرهنگ فارسی معین
( ~. سَ) (ص مر. اِمر.) 1 - نوکر محرم . 2 - غلامی که خایة او را کشیده باشند.
-
غزل سرا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) [ ع - فا. ] (ص فا.)1 - غزل - گوی . 2 - مطرب .
-
لاله سرا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) (اِمر.) غلامی که شرم وی را بریده باشند، خواجه سرا، خصی .
-
ماتم سرا
فرهنگ فارسی معین
( ی ) ( ~ . سَ) [ ع - فا. ] (اِمر.) ماتمکده ، عزاخانه .
-
مدیحه سرا
فرهنگ فارسی معین
( ~ . سَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) آن که عادت یا گرایش به سرودن مدیحه دارد، مدیحه گو.
-
سراً و جهراً
فرهنگ فارسی معین
(س رُ نْ وَ جَ رَ نْ) (ق مر.) در نهان و آشکار.
-
جستوجو در متن
-
تئاتر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ فر. ] (اِ.) = تیاتر. تآتر: 1 - اجرای زندة نمایشنامه . 2 - ساختمان یا تالاری که در آن نمایش اجرا شود، نمایش سرا. (فره ).