کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نماز خواندن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پس نماز
فرهنگ فارسی معین
(پَ. نَ)(اِ.)آن که پشت امام نمازگزارد، مأموم . مق پیش نماز.
-
پیش نماز
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِمر.) امام جماعت .
-
دست نماز
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ) (اِمر.) وضو.
-
نماز بردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بُ دَ) (مص ل .) تعظیم کردن .
-
نماز پسین
فرهنگ فارسی معین
(نَ زِ پَ) (اِمر.) نماز عصر.
-
نماز پیشین
فرهنگ فارسی معین
( ~ پِ) (اِمر.) نماز ظهر.
-
نماز خفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ خُ تَ) (اِمر.) نماز عشاء.
-
جستوجو در متن
-
یشته کردن
فرهنگ فارسی معین
(یَ تِ. کَ دَ) (مص ل .) دعا خواندن ، نماز کردن .
-
مصلی
فرهنگ فارسی معین
(مُ صَ ل لا) [ ع . ] (اِ.) 1 - جای نماز خواندن . 2 - جایی که مردم در عید فطر و قربان در آن نماز گزارند.
-
قبله
فرهنگ فارسی معین
(قِ لَ یا لِ) [ ع . قبلة ] (اِ.) جهتی که هنگام نماز خواندن به آن رو می کنند.
-
نمازخانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (اِمر.) 1 - جایی که در آن نماز خوانند. 2 - محلی در کلیسا یا کاخ مسیحیان که برای خواندن دعا اختصاص دهند.
-
فرض گزاردن
فرهنگ فارسی معین
(فَ. گُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) واجب کردة خداوند را به جا آوردن ، مانند: نماز خواندن .