کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقيض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نقیض
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (ص .) ضد، مخالف .
-
جستوجو در متن
-
کرانجی
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (ص .) کناره گیر. نقیض میانجی .
-
نقیضه
فرهنگ فارسی معین
(نَ ض ) [ ع . نقیضة ] (اِ.) مؤنث نقیض . ج . نقائض .
-
مناقض
فرهنگ فارسی معین
(مُ قِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) شکننده ، نقض کننده . 2 - مخالف . 3 - (ص .) ضد، نقیض .
-
تا
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - خمیدگی کاغذ و پارچه ، شکن . 2 - لا، ورق . 3 - فرد، یک ، نقیض جفت .4 - لنگه چیزی ، نیمة بار.
-
ضد
فرهنگ فارسی معین
(ض دُ) [ ع . ] (ص .) 1 - مخالف . 2 - دشمن . 3 - ناهمگون ، ناسازگار. ؛ ~ و نقیض ویژگی دو یا چند امر نسبت به هم ، به طوری که با وجود یکی دیگر نمی تواند باشد.
-
لنگه
فرهنگ فارسی معین
(لِ گِ) (اِ) 1 - یکی از دو قسمت بار، عدل ، تاجه . 2 - فرد، نقیض جفت . 3 - یکی از دو قسمت در، لت ، لخت ، مصراع . 4 - عدیل ، نظیر.