کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقل کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نقل علی
فرهنگ فارسی معین
(نَ. عَ) (اِ.) (عا.) 1 - روستایی چشم و گوش بسته و جاهل به آداب و رسوم شهرنشینی و معاشرت . 2 - سرباز دهاتی .
-
جستوجو در متن
-
جابه جا کردن
فرهنگ فارسی معین
(بِ. کَ دَ) (مص م .) 1 - نقل ، انتقال . 2 - مرتب کردن ، منظم کردن . 3 - پنهان کردن . 4 - ذخیره کردن .
-
تعریف
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - معرفی کردن . 2 - حقیقت چیزی را بیان کردن . 3 - ستایش کردن ، تمجید کردن . 4 - بازگو کردن ، نقل کردن . 5 - معرفه بودن (دستور).
-
برگرفتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گِ رِ تَ) (مص م .) 1 - برداشتن . 2 - از جایی به جایی نقل کردن . 3 - جدا کردن ، منشعب کردن . 4 - آغاز کردن . 5 - دور کردن . 6 - ربودن .
-
رخت گرداندن
فرهنگ فارسی معین
( ~. گَ دَ) (مص ل .) جابه جا شدن ، نقلِ مکان کردن .
-
مثل آوردن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . وَ دَ) [ ع - فا. ] (مص م .) نقل کردن ، مثل زدن .
-
انتقال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) از جایی به جایی رفتن ، کوچ کردن . 2 - (اِمص .) وا - گذاری ، نقل مکان کردن .
-
روایت
فرهنگ فارسی معین
(رِ یَ) [ ع . روایة ] 1 - (مص م .) نقل کردن مطلب ، خبر یا حدیث . 2 - نقلِ خبر و حدیث از پیغمبر یا امام . 3 - (اِ.) داستان .
-
جابه جا شدن
فرهنگ فارسی معین
(بِ. شُ دَ) (مص ل .) 1 - نقل مکان کردن . 2 - از محل خود خارج شدن استخوان .
-
حکایت
فرهنگ فارسی معین
(حِ یَ) [ ع . حکایة ] 1 - (مص م .) نقل کردن مطلب یا داستانی . 2 - (اِ.) داستان ، سرگذشت ، قصه .
-
مثل زدن
فرهنگ فارسی معین
(مَ ثَ. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - مطلبی را به عنوان مثل نقل کردن . 2 - چیزی را به صفتی شناختن (عموماً).
-
عنعنه
فرهنگ فارسی معین
(عَ عَ نَ یا نِ) [ ع . عنعنة ] (مص م .) 1 - تلفظ کردن همزه مانند عین . 2 - نقل حدیث و روایت از چند تن به ترتیب از پایین به بالا.