کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقض پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقض
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شکستن . 2 - ویران کردن ، منهدم کردن . 3 - شکستن عهد و پیمان .
-
واژههای همآوا
-
نغز
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص .) خوب ، نیک ، بدیع .
-
جستوجو در متن
-
آنتی تز
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] ( اِ.) دومین طرف از مجموعة تز، آنتی تز و سنتز، وجود یا قضیه ای که در برابر تز قرار می گیرد یا آن را نقض می کند، برابرنهاد.
-
خیانت
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . خیانة ] (اِمص .) 1 - غدر، مکر. 2 - نقض عمد. 3 - نادرستی ، دَغَلی .
-
مناقض
فرهنگ فارسی معین
(مُ قِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) شکننده ، نقض کننده . 2 - مخالف . 3 - (ص .) ضد، نقیض .
-
فسخ
فرهنگ فارسی معین
(فَ سْ) [ ع . ] (مص م .) 1 - باطل کردن ، نقض کردن .2 - جداجدا کردن . 3 - تباه گردانیدن .
-
تحریم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) حرام کردن ، ناروا شمردن . 2 - (اِمص .) قطع یا محدود کردن مناسبات تجارتی و سیاسی به عنوان اقدام تنبیهی توسط یک یا چند دولت علیه کشوری که قوانین بین المللی را نقض کرده است : تحریم اقتصادی ، تحریم سیاسی ، تحریم تسلیحاتی و مانند...