کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقش بستن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقش بستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شکل گرفتن ، متصور شدن .
-
واژههای مشابه
-
نقش زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) حیله کردن ، رُل بازی کردن .
-
نقش بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) نقاش .
-
نقش بر آب
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) هر کار بیهوده و بی حاصل .
-
نقش بر آب شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) بی اثر شدن ، بیهوده شدن .
-
جستوجو در متن
-
انتقاش
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) نقش پذیرفتن ، نگار بستن ، ج . انتقاشات .
-
مهر
فرهنگ فارسی معین
(مُ) (اِ.) 1 - آلتی از جنس فلز یا لاستیک که روی آن اسم شخص یا بنگاهی را نقش می کنند و از آن به جای امضاء در پای نامه ها و قراردادها استفاده می کنند. ؛ ~و موم کردن الف - بستن چیزی از طریق موم چسباندن به در آن و بعد مهر زدن به موم به طوری که به جز فرد...