کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقشآگهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آگهی
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (حامص .) 1 - آگاهی ، اطلاع . 2 - علم ، معرفت . 3 - خبری که از جانب فردی یا مؤسسه ای در روزنامه ها و مجلات و رادیو و تلویزیون انتشار یابد و آن غالباً جنبة تبلیغاتی دارد.
-
نقش
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) شکل کسی یا چیزی را کشیدن . 2 - (اِ.) صورت ، شکل ، تصویر. 3 - مسئولیتی که هنرپیشه یا بازیگر در صحنة نمایش به عهده دارد. 4 - نام یکی از انواع تصنیف ها در گذشته .
-
پیش آگهی
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (اِمر.) آگهی ای که پیش از زمان پرداخت سند، برای وام دار فرستاده می شود، اخطاریه .
-
نقش بستن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) شکل گرفتن ، متصور شدن .
-
نقش زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) حیله کردن ، رُل بازی کردن .
-
نقش بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) نقاش .
-
نقش بر آب
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) [ ع - فا. ] (ص مر.) هر کار بیهوده و بی حاصل .
-
نقش بر آب شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. ~. شُ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) بی اثر شدن ، بیهوده شدن .
-
جستوجو در متن
-
پلاکارد
فرهنگ فارسی معین
(پِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - آگهی بزرگی به اندازة حدوداً 1*2 یا2 * 3 متر که بر سر در سینمانصب و تصویر بازیگران اصلی و نام فیلم و نام دست اندرکاران و بازیگران مهم فیلم بر آن درج شود، نقش آگهی . (فره ). 2 - تخته ، صفحه یا پارچه ای شامل نوشته ها و تصاویر تبلی...