کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نقاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نقاره
فرهنگ فارسی معین
(نَ رِ) [ ع .نقارة ] (اِ.) نوعی طبل کوچک دوتایی که با دو چوب باریک نواخته می شود.
-
واژههای مشابه
-
نقاره چی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - تر. ] (ص مر.) نوازندة نقاره .
-
نقاره خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. ن ) [ ع - فا. ] (اِمر.) جای مخصوص بر بالای سردرهای بلند که هر صبح و شام در آنجا نقاره می نواختند.
-
جستوجو در متن
-
بالابان
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) طبل ، نقاره .
-
نوبت خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) (اِمر.) نقاره خانه .
-
بامزد
فرهنگ فارسی معین
(زَ)( اِ.)طبل یا نقاره که بامداد می نواختند.
-
دمامه
فرهنگ فارسی معین
(دَ مَ یا مِ) (اِ.) نقاره ، کوس .
-
رجاف
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ ع . ] (اِ.) آواز و صدای کوس و نقاره .
-
شندف
فرهنگ فارسی معین
(شَ دَ) (اِ.) طبل ، نقارة بزرگ .
-
نوبت
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) نقاره ، طبل بسیار بزرگی که در ساعات معین از شبانه روز می نواختند.
-
کوست
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - نقاره ، طبل بزرگ . 2 - صدمه ، آسیب .
-
گلبام
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِمر.) 1 - آواز بلندی باشد که نقاره چیان و شاطران و قلندران و معرکه گیران در وقت نقاره نواختن و معرکه بستن یکباره کشند. 2 - لحنی است از موسیقی قدیم .
-
نوبتی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] 1 - (ص نسب .)نقاره چی . 2 - پاسبان . 3 - خیمه ، بارگاه . 4 - (عا.) از روی نوبت ، به نوبت .