کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نفرت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نفرت
فرهنگ فارسی معین
(نَ رَ) [ ع . نفرة ] (اِمص .) بیزاری ، رمیدگی .
-
جستوجو در متن
-
آریغ
فرهنگ فارسی معین
( اِ.) دلسردی ، نفرت ، کینه .
-
ریغ
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) کینه ، نفرت .
-
اشمئزاز
فرهنگ فارسی معین
(اِ مِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بیزاری ، نفرت داشتن . 2 - (اِمص .) اکراه ، نفرت .
-
اعراض
فرهنگ فارسی معین
( ~. ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) روی گردانیدن . 2 - برگشتن . 3 - نفرت داشتن . 4 - (اِمص .) نفرت ، کراهت .
-
نبوت
فرهنگ فارسی معین
(نَ وَ) [ ع . نبوة ] 1 - (مص ل .) نفرت کردن ، دوری کردن . 2 - (اِمص .) نفرت ، اعراض .
-
منفور
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) ناپسند، مورد نفرت .
-
اه
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) (صت .) برای اظهار نفرت و کراهت به کار آرند.
-
شه
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (اِ.) کلمه ای است که هنگام نفرت و بیزاری بر زبان آورند.
-
نافر
فرهنگ فارسی معین
(فِ) [ ع . ] (اِفا.) رمنده ، نفرت دارنده .
-
کراهت
فرهنگ فارسی معین
(کَ هَ) [ ع . کراهة ] (اِمص .) بی میلی ، نفرت .
-
کراهت داشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) نفرت داشتن ، ناپسند بودن .
-
کراهیت
فرهنگ فارسی معین
(کَ یَ) [ ع . کراهیة ] (اِمص .) نفرت ، بی میلی .
-
تنفر
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ فُّ) [ ع . ] (مص ل .) نفرت داشتن ، رمیدن ، بیزار بودن .