کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نصب شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نصب العین
فرهنگ فارسی معین
(نَ بُ عَ) [ ع . ] (اِمر.)مقابل چشم ، پیش چشم .
-
جستوجو در متن
-
دزدگیر
فرهنگ فارسی معین
(دُ)(اِمر.) اسباب برقی یا الکترونیکی که برای پیشگیری از دزدی نصب می شود تا با کشیدن آژیر یا روشن شدن چراغ دیگران را متوجه سرقت بکند.
-
قرنیز
فرهنگ فارسی معین
(قَ) (اِ.) 1 - سایه بانی که از آجر و سیمان بالای پنجره ها و درهای ساختمان می سازند. 2 - نوار باریکی از سنگ ، موزاییک و مانند آن در پایین دیوار که برای پیشگیری از کثیف شدن آن نصب می کنند.
-
زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) [ په . ] 1 - (مص م .) کوفتن ، آسیب رساندن . 2 - یورش بردن ، حمله کردن . 3 - دزدیدن . 4 - ضرب سکه . 5 - چیره شدن . 6 - برابری کردن . 7 - (عا.) نامیزان بودن ، درست نبودن . 8 - (مص ل .) ضربان یافتن : زدن دل . 9 - الصاق کردن ، چسباندن . 10 - قر...