کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) نژاد، فرزند، دودمان . ج . انسال .
-
واژههای همآوا
-
نصل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) پیکان ، نیزه . ج . نِصال ، نصول و انصل .
-
جستوجو در متن
-
زاد بر زاد
فرهنگ فارسی معین
(بَ) (ق مر.) پشت بر پشت ، نسل بر نسل .
-
زاد و رود
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر . ) فرزندان ، نسل .
-
انجال
فرهنگ فارسی معین
( اَ ) [ ع . ] (اِ.) جِ نجل ؛ فرزندان ، نسل ها.
-
زاد و ولد
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ وَ لَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) فرزند، نسل .
-
زهزاد
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمر.) زن و فرزند، نسل ، فرزند.
-
انتسال
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) دارای نسل شدن ، فرزنددار شدن .
-
تناسل
فرهنگ فارسی معین
(تَ سُ) [ ع . ] (مص ل .) فرزند زادن ، تولید نسل .
-
سلاله
فرهنگ فارسی معین
(سُ لَ یا لِ) [ ع . سلالة ] (اِ.) نسل ، فرزند، نطفه .
-
نتاج
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نسل ، نژاد. 2 - بچة چهارپایان .
-
نجل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) نسل ، نژاد، فرزند. ج . انجال .
-
ذریه
فرهنگ فارسی معین
(ذُ رِّ یُِ) [ ع . ذریة ] (اِ.) نسل فرزندان . ج . ذراری و ذریات .