کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسخه برداری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نسخه برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص م .) رونوشت برداشتن ، استنساخ کردن .
-
نسخه پیچیدن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) 1 - از روی نسخة پزشک دارو یا داروها را آماده کردن . 2 - دارو یا داروهای نسخة پزشک را از داروخانه گرفتن .
-
نسخه کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) سیاهه گرفتن ، صورت برداشتن .
-
جستوجو در متن
-
صورت برداشتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) نسخه برداری کردن .
-
گرته برداری
فرهنگ فارسی معین
(گَ تِ. بَ) (حامص .) 1 - طراحی چیزی به کمک گرده (یا خاکه ) زغال و غیره . 2 - یکی از شیوه های ترجمه . 3 - عمل تقلید یا نسخه برداری از یک تصویر یا طرح .
-
استنساخ
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .)رونوشت برداشتن از نوشته یا کتابی ، نسخه برداری .
-
پانتوگراف
فرهنگ فارسی معین
(تُ گْ) [ فر. ] (اِمر.) آلتی است که با کمک آن از هر نوع نقشه و تصویری نسخه برداری کنند.
-
ناسخ
فرهنگ فارسی معین
(س ) [ ع . ] (اِفا.) 1 - کسی که از روی کتاب یا نوشته ای نسخه برداری می کند. 2 - باطل کننده ، نسخ کننده .
-
استنسیل
فرهنگ فارسی معین
(اِ تَ یا تِ) [ انگ . ] (اِ.) نوعی کاغذ که با قلم خاصی بر آن می نگارند و با دستگاه تکثیر از آن نسخه برداری می کنند، کاغذ مومی . (فره ).