کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نسب
فرهنگ فارسی معین
(نَ سَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - نژاد، خاندان . 2 - خویشاوندی ، قرابت . ج . انساب .
-
واژههای مشابه
-
عالی نسب
فرهنگ فارسی معین
(نَ سَ) [ ازع . ] (ص مر.) والاتبار، عالی نژاد.
-
نسب نامه
فرهنگ فارسی معین
(نَ سَ. مِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) ورقه ای که در آن صورت پدران یک فرد، یا مادران او، یا پدران و مادران وی نوشته شده باشد؛ شجرة النسب .
-
بااصل و نسب
فرهنگ فارسی معین
(اَ لُ نَ سَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) اصیل ، خانواده دار، نجیب ، بااصالت . مق . بی اصل و نسب .
-
واژههای همآوا
-
نصب
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) قرار دادن ، جا کردن . 2 - گماشتن . 3 - (اِ.) علامتی از اِعراب که حرف آخر کلمه صدای فتحه می دهد.
-
نصب
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع . ] (اِ.) 1 - بلا، سختی . 2 - خستگی ، فرسودگی .
-
جستوجو در متن
-
افیونی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) تریاکی ، بنگی .
-
باستانی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) قدیمی ، کهنه .
-
پیزری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) سست ، بی دوام .
-
جانی
فرهنگ فارسی معین
(ص نسب .) گرامی ، عزیز.
-
چرمین
فرهنگ فارسی معین
(چَ) (ص نسب .) هر چیز که از چرم ساخته شده باشد.
-
چوبدستی
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص نسب .) چوبدست .