کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نزدیکی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نزدیکی
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (حامص .) نسبت ،خویشاوندی .
-
واژههای مشابه
-
نزدیکی کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) هم بستر شدن ، جماع کردن .
-
جستوجو در متن
-
جوار
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (اِ.) همسایگی ، نزدیکی .
-
قربی
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] (اِ.) نزدیکی ، خویشی .
-
جماع
فرهنگ فارسی معین
(جِ) [ ع . ] (مص ل .) نزدیکی کردن مرد با زن .
-
قرابت
فرهنگ فارسی معین
(قَ بَ) [ ع . قرابة ] (اِمص .) نزدیکی ، خویشی .
-
قربت
فرهنگ فارسی معین
(قُ بَ) [ ع . قربة ] (اِ.)خویشی ، نزدیکی .
-
تنگ کلاغ پر
فرهنگ فارسی معین
( ~ . کَ. پَ) (ق مر.) (عا.) آخر شب ، نزدیکی های صبح .
-
عطن
فرهنگ فارسی معین
(عَ طَ) [ ع . ] (اِ.) خوابگاه چهارپایان در نزدیکی آب .
-
قرب
فرهنگ فارسی معین
(قُ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) نزدیک شدن . 2 - (اِمص .) نزدیکی .
-
مجاورت
فرهنگ فارسی معین
(مُ وَ رَ) [ ع . مجاورة ] (مص ل .) همسایگی ، نزدیکی .
-
اواصر
فرهنگ فارسی معین
(اَ ص ِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - قرابت ، نزدیکی . 2 - (اِ.) زهدان . 3 - ریسمانی که دامن خیمه را با آن بندند.
-
اقتران
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) قرین شدن . 2 - نزدیک شدن ستاره ای به ستارة دیگر. 3 - (اِمص .) نزدیکی ، پیوستگی .