کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرم کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نرم کردن
فرهنگ فارسی معین
(نَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - آرام کردن . 2 - کوبیدن ، له کردن .
-
واژههای مشابه
-
نرم شامه
فرهنگ فارسی معین
(نَ مِ) (اِمر.) یکی از سه پرده ای است که مراکز عصبی واقع در جمجمه و مجرای ستون فقرات را مانند غلافی پوشانده است .
-
نرم افزار
فرهنگ فارسی معین
(نَ اَ) (اِ.) مجموعه ای از برنامه ها و داده ها، کتابچة راهنما و مانند آن ها که بتوان آن را برای انجام کار مشخصی با استفاده از کامپیوتر به کار برد.
-
نرم بیز
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِمر.) غربالی که دارای سوراخ های ریز باشد.
-
نرم نرمک
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ مَ) (ق مر.) به تدریج ، آهسته آهسته .
-
زنخ نرم داشتن
فرهنگ فارسی معین
(بودن ) ( ~. نَ. تَ) (مص ل .) کنایه از: موافق بودن ، سازگار بود ن .
-
جستوجو در متن
-
زورآزمایی
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (حامص .) دست و پنجه نرم کردن .
-
بیدخشت
فرهنگ فارسی معین
(خِ) (اِمر.) شکرکی که روی درخت بید بوجود می آید. از آن برای نرم کردن ، سفید و شیرین کردن دارو استفاده می کنند.
-
سحق
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (مص م .) کوبیدن ، نرم کردن .
-
پژولانیدن
فرهنگ فارسی معین
(پِ دَ) (مص م .) = پژولاندن : 1 - پژمرده کردن . 2 - رنجه کردن . 3 - نرم گردیدن .
-
ساییدن
فرهنگ فارسی معین
(دَ)(مص م .) 1 - کوبیدن و نرم کردن . 2 - به هم مالیدن . 3 - سوهان زدن . 4 - صیقل دادن 5 - لمس کردن .
-
دب
فرهنگ فارسی معین
(دَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - نرم رفتن . 2 - سرایت کردن .
-
تلین
فرهنگ فارسی معین
(تَ لَ یُّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - نرم شدن . 2 - چاپلوسی کردن .