کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نرمافزار بستهای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نرم کردن
فرهنگ فارسی معین
(نَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - آرام کردن . 2 - کوبیدن ، له کردن .
-
نرم بیز
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (اِمر.) غربالی که دارای سوراخ های ریز باشد.
-
نرم نرمک
فرهنگ فارسی معین
( ~. نَ مَ) (ق مر.) به تدریج ، آهسته آهسته .
-
زنخ نرم داشتن
فرهنگ فارسی معین
(بودن ) ( ~. نَ. تَ) (مص ل .) کنایه از: موافق بودن ، سازگار بود ن .
-
جستوجو در متن
-
پالیک
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.)= بالیک : پای افزاری از چرم گاو که رشته ها در آن بسته اند؛ پای افزار، کفش ، چارق ، شم ، پاپیچ ، پاتابه ، لفافه .
-
تلی
فرهنگ فارسی معین
(تُ) (اِ.) 1 - کیسه ای که در آن اسباب خیاطی را بگذارند. 2 - دست افزار حجام .
-
چل مرد
فرهنگ فارسی معین
(چِ. مَ) (اِمر.) چوب گنده ای که پس در بسته گذارند.
-
کاپیچ
فرهنگ فارسی معین
(ص فا. اِ.) 1 - لفافه ای که زردوزان برای قماش سازند. 2 - دسته و بسته .
-
پست خانه
فرهنگ فارسی معین
( ~. نِ) [ فر - فا. ] (اِمر.) اداره ای که به دریافت و ارسال نامه ها و بسته ها و امانات پستی مردم اشتغال دارد.
-
سنگ بسته
فرهنگ فارسی معین
( ~ . بَ تِ) (ص مف .) = سنگ - بست : 1 - محوطه ای که با دیوار سنگی احاطه کرده باشند؛ سنگچین . 2 - استوار، محکم .
-
کارپیچ
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) 1 - پارچه ای که گلابتون دوزان لفافة کار خود سازند به جهت محافظت از آن . 2 - دسته و بسته ، تنگ .
-
پاپیون
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - پیرایه ای معمولاً پارچه ای به شکل پروانه ، که با کش یا قیطان به یقه یا موی سر بسته می شود. 2 - نوار یا روبانی که به شکل پروانه گره خورده است .
-
نهان دانگان
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (اِمر.) به دسته ای از گیاهان گفته می شود که در آن ها تخمک در داخل برگچة بسته ای قرار دارد. این گیاهان به دو گروه تک لپه ای ها و دولپه ای ها تقسیم می شوند.
-
رول
فرهنگ فارسی معین
(رُ) [ فر. ] 1 - (اِ.) واحد شمارش چیزی که به صورت استوانه پیچیده شده است ، توپ ، غلتک (فره ). 2 - (ص .) دارای بسته - بندی استوانه ای .