کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ندار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ندار
فرهنگ فارسی معین
(نَ) (ص .) (عا.) 1 - فقیر، تهی دست . 2 - صمیمی ، یگانه .
-
جستوجو در متن
-
خان
فرهنگ فارسی معین
و مان (نُ) (اِمر.) دار و ندار، خانه و هر آن چه که متعلق به آن است .
-
کم بضاعت
فرهنگ فارسی معین
(کَ. بَ عَ) [ فا - ع . ] (ص مر.) فقیر، ندار.
-
افتقار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) ندار شدن ، نیازمند گشتن . 2 - (اِمص .) فقر، تهیدستی .
-
باخته
فرهنگ فارسی معین
(تِ) (ص مف .) 1 - مغلوب در بازی . 2 - شکست خورده در جنگ . 3 - آن چه در قمار ببازند. ؛ پاک ~ کسی که همة دار و ندار خود را باخته و دارایی خود را از دست داده باشد.