کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نخل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نخل
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) درخت خرما.
-
واژههای مشابه
-
نخل بسته
فرهنگ فارسی معین
( ~ بَ تِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) درخت مصنوعی که از موم و کاغذ و پارچه درست شده باشد.
-
نخل بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) [ ع - فا. ] (اِفا.) کسی که از موم یا کاغذ، درخت یا گل مصنوعی درست می کند.
-
نخل بندی
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) [ ع - فا. ] (حامص .) غرس و نشاندن درخت خرما.
-
جستوجو در متن
-
نخلستان
فرهنگ فارسی معین
(نَ لِ) [ ع - فا. ] (اِمر.) محلی که در آن نخل بسیار کاشته شده ، نخل زار.
-
کاناز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) = کناز: بن خوشة خرما، آن جا که به نخل چسبیده .
-
نخله
فرهنگ فارسی معین
(نَ لِ) [ ع . نخلة ] (اِ.) واحد نخل ، یک درخت خرما.
-
لاقح
فرهنگ فارسی معین
(قِ) [ ع . ] (اِ.) (اِفا.) 1 - آن چه نخل را بدان گشنی دهند. 2 - بادی که ابر پیدا کند و درخت را بارور سازد. 3 - آبستن کننده ، 4 - آبستن شونده .
-
فوفل
فرهنگ فارسی معین
(فِ یا فَ) (اِ.) درختی است از تیرة نخل ها که در مناطق گرم آسیا (هندوستان و جزایر سند و جاوه ) می روید. درختی است نسبتاً بلند و برگ هایش شانه ای هستند که در انتهای تنة برافراشته این درخت مانند تاجی قرار دارند. چوب این درخت را در نجاری های ظریف به کار ...