کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نجس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نجس
فرهنگ فارسی معین
(نَ جِ) [ ع . ] (ص .) ناپاک ، پلید.
-
جستوجو در متن
-
انجاس
فرهنگ فارسی معین
(اَ) [ ع . ] جِ نجس ؛ پلیدی ها.
-
انجاس
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) نجس کردن ، پلید ساختن .
-
پلید
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ص .) 1 - ناپاک ، نجس . 2 - بدکار.
-
منجس
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ جَّ) [ ع . ] (اِمف .) نجس کرده شده .
-
تنجس
فرهنگ فارسی معین
(تَ نَ جُّ) [ ع . ] (مص ل .) نجس شدن ، پلید گشتن .
-
مردار
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ په . ] (اِ.) 1 - لاشه . 2 - نجس ، پلید.
-
متنجس
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ نَ جِّ) [ ع . ] (اِفا.) نجس شونده ، ناپاک .
-
جنابت
فرهنگ فارسی معین
(جَ بَ) [ ع . جنابة ] (مص ل .) 1 - دور شدن . 2 - نجس شدن ، جُنب شدن .
-
استنجاء
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - رهایی یافتن . 2 - شستن جای پلید و نجس را که بول و غایط در آن بوده است و سنگ و کلوخ بدان جا مالیدن .
-
ناپاک
فرهنگ فارسی معین
(ص .)1 - چرکین . 2 - آلوده . 3 - حرام . 4 - بدکاره ، بدکردار. 5 - نجس . 6 - کافر. 7 - غدار. 8 - کسی که در حال جنایت است . 9 - زشت ، بد. 10 - غیرخالص ، مغشوش .
-
کون
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) سرین ، نشستگاه . ؛ ~ کسی گُهی بودن کنایه از: در کاری مشکوک دست داشتن . ؛ ~ سوزه کنایه از: حسادت شدید. ؛~ گشاد بودن کنایه از: تن به کار ندادن ، تنبل و بی حال بودن . ؛ ~ نشور کنایه از: نجس ، بی دین و لامذهب .