کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نثر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
نثر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) نوشتة غیرمنظوم ، نوشته ای که شعر نباشد.
-
واژههای همآوا
-
نسر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِ.) کرکس . ج . نسور.
-
نسر
فرهنگ فارسی معین
(نَ سَ) (اِ.) 1 - خانة پشت به آفتاب ، قسمت جنوبی حیاط . 2 - خانه مانندی که در سایة کوه از چوب و علف سازند.
-
نصر
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] (اِمص .) یاری ، کمک .
-
جستوجو در متن
-
مرجز
فرهنگ فارسی معین
(مُ رَ جَّ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - کسی که برایش شعری در بحر رجز خوانده شده . 2 - سبک یکی از اقسام نثر و آن چنان است که کلمات دو عبارت هم وزن باشند نه هم سجع ؛ مق . نثر مسجع و نثر مرسل (عادی ).
-
خسروانی
فرهنگ فارسی معین
(خُ رَ) 1 - (ص نسب .) شاهانه . 2 - (اِ.) نوعی سرود به نثر مسجع که گویند باربد در مجلس خسروپرویز می خواند. 3 - دینار شاهانه .
-
اقتباس
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - گرفتن ، اخذ کردن . 2 - آموختن . 3 - آوردن آیه ای از قرآن یا حدیثی در نظم و نثر. 4 - گرفتن مطلب از کتاب یا رساله ای .
-
مقامه
فرهنگ فارسی معین
(مَ مَ یا مِ) [ ع . مقامة ] (اِ.) 1 - مجلس ، محل نشستن . 2 - گروهی از مردم . 3 - نوشته - ای ادبی با نثر فنی همراه با صنایع بدیعی و اشعار و امثال .
-
مستزاد
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ) [ ع . ] (اِمف .) 1 - افزون شده ، زیاد شده . 2 - نوعی شعر که در آخر هر مصراع عبارتی کوتاه شبیه به نثر مسجّع بیفزایند که در معنی با آن مصرع مربوط اما از وزن اصلی شعر خارج و زاید باشد.
-
طنز
فرهنگ فارسی معین
(طَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) ریشخند کردن ، مسخره کردن . 2 - طعنه زدن . 3 - (اِمص .) طعنه . 4 - (اِ.) ناز و کرشمه . 5 - عملی که جنبه های نادرست یا ناروای پدیده ای را مورد مسخره قرار می دهد و هدف آن اصلاح است . (اعم از شعر، نثر و نمایش ).
-
فوتوریسم
فرهنگ فارسی معین
(فُ تُ) [ فر . ] (اِ.) نام مکتبی در هنر، موسیقی و ادبیات در ایتالیا که از 1909 تا 1915 رواج داشته است ، بنیانگذار این مکتب ف . ت . مارتینی شاعر ایتالیایی بوده است . ویژگی این مکتب رها کردن سنت ها و رسوم معمول ، طرد تغزل از شعر، ایجاد سبکی نثر مانند،...