کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناگاه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناگاه
فرهنگ فارسی معین
(ق .) بی خبر، بی موقع ، ناگهان .
-
جستوجو در متن
-
نابیوسان
فرهنگ فارسی معین
(ق .) ناگاه ، ناگهان .
-
ناگه
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ق .) نک . ناگاه .
-
ناگهان
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ق .) بی خبر، ناگاه .
-
هوازی
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (ق .) ناگاه ، ناگهان .
-
طاری
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) 1 - آینده . 2 - ناگاه در آینده . 3 - ناگاه روی داده ، عارض . 4 - گذرنده غیر - مقیم .
-
اقحام
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] (مص م .) ناگاه کسی را در کاری افکندن .
-
فتک
فرهنگ فارسی معین
(فَ تْ) [ ع . ] (مص م .)1 - غافلگیر کردن . 2 - به ناگاه کشتن .
-
مغافصت
فرهنگ فارسی معین
(مُ فَ صَ) [ ع . مغافصة ] (مص م .) ناگاه حمله بردن .
-
مفاجات
فرهنگ فارسی معین
(مُ) [ ع . مفاجاة ] (مص ل .) ناگاه حمله بردن ، مرگ ناگهانی .
-
اغتیال
فرهنگ فارسی معین
( اِ ) [ ع . ] 1 - (مص م .) به ناگاه کسی را کشتن . 2 - فریب دادن . 3 - فربه شدن .
-
فاتک
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ ع . ] 1 - (اِفا.) یورش برنده ، به ناگاه گیرنده . 2 - (ص .) دلیر، شجاع ، خون ریز.
-
قشعریره
فرهنگ فارسی معین
(قُ عَ رَ یا رِ) [ ع . قشعریرة ] 1 - (مص ل .) ناگاه مو بر بدن خاستن از احساس مکروهی یا از تصور آن . 2 - جمع شدن پوست بدن . 3 - (اِمص .) لرزش ، لرزه ، لرز.