کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نام یافتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نام آور
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (ص مر.) مشهور، معروف .
-
نام بردار
فرهنگ فارسی معین
(بُ) (ص .) مشهور، نیک نام .
-
نام برده
فرهنگ فارسی معین
(بُ دِ) (ص مف .) ذکر شده ، مذکور.
-
نام و ننگ
فرهنگ فارسی معین
(مُ نَ) (اِمر.) آبرو، حیثیت .
-
جستوجو در متن
-
انهزام
فرهنگ فارسی معین
(اِ هِ) [ ع . ] (مص ل .) شکست یافتن ، هزیمت یافتن .
-
بار
فرهنگ فارسی معین
یافتن (تَ) (مص ل .) اجازة ورود به بارگاه شاه یافتن .
-
روزگار یافتن
فرهنگ فارسی معین
( ~. تَ) (مص ل .) مهلت یافتن .
-
فیصله یافتن
فرهنگ فارسی معین
( ~ . تَ) [ ع - فا. ] (مص ل .) خاتمه یافتن ، به پایان رسیدن .
-
تشفی
فرهنگ فارسی معین
(تَ شَ فِّ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - شفا یافتن ، بهبود جستن . 2 - آرامش خاطر یافتن .
-
سر شدن
فرهنگ فارسی معین
(سَ. شُ دَ) (مص ل .) 1 - برتری یافتن . 2 - تمام شدن ، پایان یافتن .
-
آتش یافتن
فرهنگ فارسی معین
(تَ. تَ)(مص ل .) 1 - گرم شدن . 2 - به شوق آمدن ، شور و حال یافتن .
-
آسودن
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (مص ل .) 1 - آرمیدن ، استراحت یافتن . 2 - سکون یافتن ، آرام گرفتن . 3 - خوابیدن ، خفتن . 4 - توقف کردن ، درنگ کردن .
-
انتصار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) یاری دادن . 2 - (مص ل .) یاری یافتن . 3 - پیروزی یافتن .
-
بر سر آمدن
فرهنگ فارسی معین
(بَ. سَ. مَ دَ)(مص ل .) 1 - غلبه یافتن ، پیروز شدن . 2 - به پایا ن رسیدن . 3 - برتری یافتن .