کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نامناسب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ناباب
فرهنگ فارسی معین
(ص .) نامناسب ، ناجور.
-
ناجور
فرهنگ فارسی معین
(ص .) 1 - ناهماهنگ . 2 - نامساعد. 3 - نامناسب .
-
هوا
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) (عا.) اوضاع ، احوال ، شرایط . ؛ ~ پس بودن کنایه از: نامناسب و معمولاً خطرناک بودن اوضاع .
-
کیاگن
فرهنگ فارسی معین
(کَ گَ) (ص مر.)1 - بی معنی ، نامناسب . 2 - درشت ، ناهموار.
-
پانک
فرهنگ فارسی معین
[ انگ . ] ( اِ.) جنبش ضد ارزش جوانان در غرب که با سر و وضع نامناسب و غیر - معمول همراه است .
-
پت و پهن
فرهنگ فارسی معین
(پَ تُ پَ) (ص .) 1 - پهن ، عریض . 2 - دارای اندام بزرگ و نامناسب .
-
خوک دانی
فرهنگ فارسی معین
(ص مر. اِمر.) 1 - محلی که خوکان در آن زندگی کنند. 2 - (کن .) جایی کثیف و نامناسب برای زندگی و سکونت .
-
ناهموار
فرهنگ فارسی معین
(هَ) (ص .) 1 - نامساوی . 2 - نامناسب . 3 - دارای پستی و بلندی . 4 - غیر مسطح .
-
بچه بازی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - بازی کودکانه . 2 - عمل بچه باز. 3 - (عا.) رفتار نامناسب و نسنجیده . 4 - (عا.) آسان پنداشتن کار و جدی نگرفتن آن .