کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناله
فرهنگ فارسی معین
(لَ یا ل ) (اِ.) 1 - زاری ، صدای ناشی از درد یا ناراحتی . 2 - نوایی است از موسیقی .
-
جستوجو در متن
-
زوزه
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِ.) ناله ، نالة سگ و شغال .
-
زاره
فرهنگ فارسی معین
(رِ) (اِ.) زاری ، ناله .
-
شیون
فرهنگ فارسی معین
(وَ) [ په . ] (اِ.) ناله و زاری .
-
نالان
فرهنگ فارسی معین
(ص فا.) ناله کننده .
-
نیوه
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) ناله ، فغان .
-
ویر
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) ناله ، فریاد.
-
رنین
فرهنگ فارسی معین
(رَ) [ ع . ] (اِ.) نالة زار.
-
ژخ
فرهنگ فارسی معین
(ژَ) (اِ.) ناله ، آواز حزین .
-
زنج
فرهنگ فارسی معین
(زَ نú) (اِمص .) گریه ، ناله .
-
ناره
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ) (اِ.) ناله ، زاری .
-
نالش
فرهنگ فارسی معین
(ل ) (اِمص .) نالیدن ، ناله و زاری .
-
ویله کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ) (مص ل .) ناله کردن .
-
لوکه
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اصت .) آواز و نالة گربه و سگ .