کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناسره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناسره
فرهنگ فارسی معین
(سَ رِ) (ص .) 1 - ناخالص ، معیوب . 2 - پول تقلبی ، زر ناخالص .
-
جستوجو در متن
-
تنقاد
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) جدا کردن پول سره از ناسره .
-
مغشوش
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) ناخالص ، ناسره ، آشفته ، پریشان .
-
زیف
فرهنگ فارسی معین
(زِ یا زَ) [ ع . ] (ص .) ناسره ، قلب (زر، سیم ، پول ).
-
نابهره
فرهنگ فارسی معین
(بَ رَ یا ر ) (ص .) ناسره ، زر ناپاک ، زر قلب .
-
نفایه
فرهنگ فارسی معین
(نُ یا نَ یِ) [ ع . نفایة ] (اِ.) 1 - هرچیزی که آن را به سبب پستی و بی قیمتی از چیز دیگر جدا کرده و به دور اندازند. 2 - نبهره ، ناسره .
-
نقاد
فرهنگ فارسی معین
(نَ قّ) [ ع . ] (ص .) 1 - کسی که پول های سره را از ناسره جدا می کرد. 2 - کسی که نقاط ضعف یا قوت یک اثر ادبی یا هنری را مطرح می کند.
-
نبهره
فرهنگ فارسی معین
(نَ بَ رَ) (اِ.) 1 - پول قلب . 2 - هرچیز قلب و ناسره . 3 - گدا، فقیر. 4 - پست و فرومایه .
-
قلب
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ ع . ] 1 - (مص م .) تغییر دادن و دیگرگون کردن چیزی . 2 - واژگون ساختن چیزی . 3 - در فارسی به معنی زر و سیم ناسره . 4 - (اِ.) نام یکی از صنایع شعری .
-
نقد
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) جدا کردن خوب و سره از بد و ناسره . ؛ ~ ادبی تشخیص معایب و محاسن اثری ادبی . 2 - پرداخت بهای کالا در همان هنگام خرید. مق نسیه . 3 - (اِ.) سکة فلزی ، پول رایج .