کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نازک کاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
نازک طبعی
فرهنگ فارسی معین
(زُ. طَ) [ فا - ع . ] (حامص .) 1 - حساسیت ، زودرنجی . 2 - طبع شاعرانه و لطیف داشتن .
-
نازک اندیش
فرهنگ فارسی معین
( ~ . اَ) (ص فا.) نک . نازک بین .
-
نازک بین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) باریک بین ، دقیق .
-
نازک خیال
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) [ فا - ع . ] (ص مر.) 1 - آن که دارای تخیلی لطیف و دقیق است ، نازک اندیش . 2 - عارف .
-
نازک دل
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دِ) (ص مر.) زودرنج ، حساس ، رقیق القلب .
-
نازک دوزی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) دوختن لباس - های تابستانی و نازک . مق ضخیم دوزی .
-
نازک کار
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص شغل .) 1 - بنایی که به دیوار گچ مالد و سفیدکاری و گچ بری کند. مق سفت کار، کلفت کار. 2 - صنعتگری که اشیاء ظریف سازد از قبیل تخته نرد، النگو، کیف زنانه .
-
نازک نارنجی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ) (ص مر.) (عا.) کسی که تحمل سختی ها را ندارد، زودرنج .
-
نازک نی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . نِ) (ص مر.) یکی از دو استخوان تشکیل دهندة ساق پا.
-
جستوجو در متن
-
سفت کاری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) انجام دادن کارهای پی سازی ، دیوارچینی و پوشاندن سقف ساختمان . مق نازک کاری .