کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
نادرستی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
تاری
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (حامص .) 1 - کژی ، نادرستی . 2 - گمراهی .
-
گواهی
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (حامص .) شهادت ، تأیید و تصدیق درستی یا نادرستی امری .
-
معلوم الحال
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ لْ) [ ع . ] (ص مر.) کسی که بدی و نادرستی اش شناخته شده است .
-
دغلی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (حامص .) 1 - ناراستی ، نادرستی . 2 - مکاری . 3 - حرامزادگی .
-
بطلان
فرهنگ فارسی معین
(بُ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - باطل شدن ، تباه شدن . 2 - از کار افتادن . 3 - نادرستی ، ناچیزی .
-
خیانت
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ ع . خیانة ] (اِمص .) 1 - غدر، مکر. 2 - نقض عمد. 3 - نادرستی ، دَغَلی .
-
واخوان
فرهنگ فارسی معین
(خا) (اِ.) 1 - دوباره خواندن . 2 - مقابلة کتب ، مطابقه . 3 - امتحان درستی و نادرستی دو قپان .
-
انتقاد
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - خالص کردن . 2 - جدا کردن خوب از بد. 3 - خرده گرفتن . 4 - برشمردن درستی ها و نادرستی های یک اثر ادبی یا هنری .
-
دم
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ په . ] (اِ.) = دنب : زایده ای است کم و بیش دراز که از تعدد مهره های استخوان در دنبالچه به وجود آمده است . در جانوران چهارپا به شکل دسته ای مو در پشت پاها آویزان است و در پرندگان به شکل پرهایی که در پایان بدن آن روییده . ؛ ~ اسبی الف - نوعی بس...