کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ناخالص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ناخالص
فرهنگ فارسی معین
(ل ) [ فا - ع . ] (ص .) آن چه که خالص نباشد، مغشوش . مق خالص .
-
جستوجو در متن
-
سایه آمیز
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) مجازاً، ناخالص .
-
ناسره
فرهنگ فارسی معین
(سَ رِ) (ص .) 1 - ناخالص ، معیوب . 2 - پول تقلبی ، زر ناخالص .
-
مغشوش
فرهنگ فارسی معین
(مَ) [ ع . ] (اِمف .) ناخالص ، ناسره ، آشفته ، پریشان .
-
تزییف
فرهنگ فارسی معین
(تَ یِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - ناخالص کردن مسکوک . 2 - کوچک کردن . 3 - مردود گردانیدن .
-
دغا
فرهنگ فارسی معین
(دَ) (ص .) 1 - ناراست ، نادرست . 2 - سیم و زر ناخالص . 3 - دغل .
-
شهروا
فرهنگ فارسی معین
(شَ) (ص .)1 - پولی که ارزش حقیقی آن کمتر از ارزش رسمی آن بوده . 2 - زر ناخالص .
-
غش
فرهنگ فارسی معین
(غِ شّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) خیانت کردن . 2 - فریب دادن . 3 - کدورت . 4 - (مص م .) آمیختن هر چیز کم بها در هر چیز گرانبها و ناخالص کردن آن .
-
نفتالین
فرهنگ فارسی معین
(نَ) [ فر. ] (اِ.) جسمی است که از قطران زغال سنگ بدست می آید جامد و سفید با بلورهای درخشان و بوی نافذ است . در صنایع رنگ سازی و عطرسازی به کار می رود. نوع ناخالص و نامرغوب آن برای دفع حشرات مفید است .