کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
می گلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
می خوش
فرهنگ فارسی معین
(مِ یا مَ) (ص .) ملس ، ترش و شیرین .
-
جستوجو در متن
-
گلی
فرهنگ فارسی معین
(گُ) (اِ.) دارای رنگ قرمز روشن .
-
گلی
فرهنگ فارسی معین
(گِ) (ص .) 1 - آلوده یا آغشته به گِل ، گل آلود. 2 - ساخته شده از گل .
-
چینه
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ په . ] (اِ.) 1 - دانه ای که مرغ از زمین برچیند و بخورد. 2 - دیوار گلی ، هر طبقه از دیوار گلی .
-
پشت گلی
فرهنگ فارسی معین
( ~.گُ) (اِمر.) صورتی پررنگ ، قرمز کم رنگ .
-
خلشک
فرهنگ فارسی معین
(خَ لُ) (اِ.) کوزة گلی منقش .
-
دای
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) هر چینه و طبقه از دیوار گلی .
-
خزف
فرهنگ فارسی معین
(خَ زَ) [ ع . ] (اِ.) سفال ، هر چیز گلی که در آتش پخته شده باشده .
-
زاغوک
فرهنگ فارسی معین
(اِمر.) گلی که به جهت کمان گروهه گلوله کرده باشند؛ مهرة کمان گروهه .
-
همیشه بهار
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (اِ.) گلی زردرنگ با بوتة کوتاه و برگ های ضخیم و دراز.
-
ی
فرهنگ فارسی معین
(پس .) به آخر کلمه درآید و نشانة نکره بودن باشد: پادشاهی ، مردی ، گلی .
-
یاسمین
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (اِ.)= یاسمن : گلی است خوشبو به رنگ زرد، سفید یا کبود.
-
کندو
فرهنگ فارسی معین
(کَ) (اِ.) 1 - خانة زنبور عسل . 2 - ظرف بزرگِ گلی که در آن غله ریزند.
-
جلاهق
فرهنگ فارسی معین
(جَ هِ) [ معر. ] (اِ.) 1 - کمان گروهه . 2 - مهره و گلولة گلی که با کمان گروهه پرتاب کنند.