کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
می پرست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
می خوش
فرهنگ فارسی معین
(مِ یا مَ) (ص .) ملس ، ترش و شیرین .
-
جستوجو در متن
-
حرباء
فرهنگ فارسی معین
(حَ) [ ع . ] (اِ.) آفتاب پرست .
-
گبر
فرهنگ فارسی معین
(گَ) (ص .) آتش پرست ، مجوس .
-
آتش پرست
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ رَ) (اِمر.) پرستندة آتش . کسی که آتش را پرستش کند. زرتشتیان را به دلیل آن که آتش را گرامی و محترم می دارند آتش پرست می گویند: آذرپرست و آذرکیش هم گفته شده .
-
آفتاب گردش
فرهنگ فارسی معین
(گَ دِ)(اِمر.) نک آفتاب پرست .
-
آفتاب گردک
فرهنگ فارسی معین
(گَ دَ)(اِمر.) نک آفتاب پرست .
-
باده پرست
فرهنگ فارسی معین
( ~. پَ رَ) (ص فا.) شرابخوار.
-
پاره دوز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص فا.) 1 - پینه دوز. 2 - تن - پرست .
-
خودکام
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) 1 - خودسر، خودرای . 2 - هوی پرست .
-
ساده پرست
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ رَ) (ص فا.) غلامباره .
-
سعتری
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص نسب .) زن شهوت پرست ، زن هم جنس باز.
-
سوداپرست
فرهنگ فارسی معین
( ~ . پَ رَ) [ ع - فا. ] (ص فا.) 1 - شهوت پرست . 2 - خیالباف .
-
نزلی
فرهنگ فارسی معین
(نُ) [ ع - فا. ] (ص مر.) کنایه از: طفیلی و شکم پرست .
-
ورتاج
فرهنگ فارسی معین
(وَ) (اِ.) 1 - آفتاب پرست . 2 - نیلوفر.