کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
می خوار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
می خوش
فرهنگ فارسی معین
(مِ یا مَ) (ص .) ملس ، ترش و شیرین .
-
جستوجو در متن
-
باده گسار
فرهنگ فارسی معین
( ~. گُ) (اِفا.) می خوار، شراب - خوار.
-
خوار
فرهنگ فارسی معین
(خا) [ په . ] (ص .) 1 - آسان ، سهل . 2 - پست ، زبون .
-
احتقار
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) خوار و حقیر شمردن . 2 - (مص ل .) خوار شدن .
-
توهین
فرهنگ فارسی معین
(تُ) [ ع . ] (مص م .) 1 - خوار کردن ، خوار داشتن . 2 - سُست کردن .
-
رستی خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) (ص فا.)= رستی - خوارنده : 1 - روزی خوار، روزی خور. 2 - بهره برنده ، متمتع .
-
مستذل
فرهنگ فارسی معین
(مُ تَ ذَ) [ ع . ] 1 - (اِمف .) ذلیل شمرده ، خوار داشته . 2 - (ص .) خوار، زبون ، ذلیل .
-
حرام خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~. خا) [ ع - فا. ] (ص فا.) 1 - کسی که مال حرام می خورد. 2 - رشوه خوار، رشوه گیر. 3 - مفت خور، تنبل .
-
ساغرگیر
فرهنگ فارسی معین
(غَ) (ص فا.) باده خوار.
-
سیکی خوار
فرهنگ فارسی معین
( ~ . خا) (ص فا.) شرابخوار.
-
دردکش
فرهنگ فارسی معین
(دُ. کِ) (ص فا.)1 - کسی که شراب را تا ته پیاله با درد می نوشد. 2 - شرا ب خوار، باده خوار. 3 - به معنی شراب ساز هم گفته شده .
-
استخفاف
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .)سبک داشتن ، خوار شمردن . ج . استخفافات .
-
اذلال
فرهنگ فارسی معین
( اِ) [ ع . ] (مص م .) پست شمردن ، خوار گرفتن .
-
استهانت
فرهنگ فارسی معین
(اِ تِ نَ) [ ع . ] (مص م .) خوار شمردن ، حقیر داشتن .