کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میوۀ مجتمع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
میوه
فرهنگ فارسی معین
(وِ) (اِ.) بار، ثمر. ؛ ~ی دل کنایه از: فرزند است .
-
آب میوه گیری
فرهنگ فارسی معین
(وِ) 1 - (اِ.) دستگاهی که با آن آب میوه را می گیرند. 2 - (حامص .) کشیدن آب میوه ها.
-
جستوجو در متن
-
فرنجمشک
فرهنگ فارسی معین
(فَ رَ مُ) (اِ.) گیاهی پایا از تیرة نعناعیان که دارای شاخه های پرپشت و متعدد است و به حالت خودرو در اکثر نواحی معتدل آسیا و اروپا (از جمله ایران ) می روید. برگ های این گیاه متقابل بیضوی و قلبی شکل و دندانه دارند. ریشة این گیاه کوچک و استوانه ای شکل و...