کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میرآخور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
میرآخور
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) سرپرست کارکنان اصطبل .
-
جستوجو در متن
-
آخته چی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ تر. ] (ص مر.)داروغة اصطبل ، ناظر طویله ، میرآخور.
-
اختاجی
فرهنگ فارسی معین
( اَ) [ تر. ] (اِمر.) = اختاچی . اخته چی : میرآخور، طویله دار، مهتر، ستوربان .
-
اخته بیگ
فرهنگ فارسی معین
( ~. بِ) [ تر. ] (اِمر.) کسی که اخته کردن حیوانات به دستور او است ، اخته چی ، میرآخور، رییس طویله و اصطبل .