کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میدان عمومی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
میدان دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص م .) (عا.) به کسی اجازه انجام هر کاری را دادن .
-
جستوجو در متن
-
ماتادور
فرهنگ فارسی معین
(دُ) [ فر. ] (اِ.) کسی که در میدان عمومی با گاو مبارزه می کند، گاوباز.
-
گلادیاتور
فرهنگ فارسی معین
(گِ تُ) [ فر. ] (اِ.) در روم قدیم به بردگان و غلامانی می گفتند که می بایست در میدان های عمومی با یکدیگر یا با حیوانات درنده تا دم مرگ بجنگند.