کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میدان سر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
میدان دادن
فرهنگ فارسی معین
( ~. دَ) (مص م .) (عا.) به کسی اجازه انجام هر کاری را دادن .
-
جستوجو در متن
-
پهنه
فرهنگ فارسی معین
(پَ نِ) (اِ.) 1 - ساحت ، میدان . 2 - وسعت . 3 - نوعی چوگان که سر آن مانند کفچه پهن است .
-
هافبک
فرهنگ فارسی معین
(بَ) [ انگ . ] (اِ.) هر یک از بازیکنانی که در میانة میدان جلوی دفاع (بک ) پشت سر حمله (فوروارد) بازی می کنند.