کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
میانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
وسطی
فرهنگ فارسی معین
(وُ طا) [ ع . ] (ص .) مؤنث اوسط ؛ میانی ، میانه .
-
انگشت شهادت
فرهنگ فارسی معین
( ~ شَ دَ) [ فا - ع . ] (اِمر.) انگشت اشاره ، انگشتی که بین انگشت میانی و شست قرار دارد.
-
یاز
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - ارش ؛ واحدی در طول و آن از نوک انگشت میانی تا آرنج می باشد. 2 - گام ، قدم .
-
مزودرم
فرهنگ فارسی معین
(مِ زُ دِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - لایة زایندة میانی جنین که بین روپوست و درون پوست قرار دارد و از آن بافت پیوندی و عضلات و استخوان ها و دستگاه ادراری - تناسلی و سیستم گردش خون پدید می آید، میان پوست . (فره ). 2 - لایة میانی در پوشش خارجی خزه ها.
-
قص
فرهنگ فارسی معین
(قَ) [ ع . ] (اِ.) استخوانی است پهن و میانی که در جلو استخوان بندی قفسة سینه واقع است . طولش در حدود 20 سانتیمتر و به شکل خنجر است و دارای یک دسته و یک تنه و یک انتها است که به زایدة خنجری موسوم است . استخوان جناغ ، عظم قص ، جناغ سینه .
-
مخچه
فرهنگ فارسی معین
(مُ چِ یا چَ) [ ع - فا. ] (اِمصغ .) قسمتی از دستگاه مرکزی اعصاب که در زیر و عقب مخ قرار گرفته و مانند مخ (دماغ ) دارای قشر خاکستری رنگ در داخل است و به وسیلة سه زوج دنبالة فوقانی و تحتانی و میانی به مراکز اعصاب ارتباط دارد. عمل مخچه عبارت از تنظیم ا...
-
رکابی
فرهنگ فارسی معین
(رِ) [ ع - فا. ] (ص نسب . اِ.) 1 - اسب یدک ، کتل . 2 - شمشیری که پهلوی اسب بندند؛ زیر رکابی . 3 - پیاله ، نعلبکی . 4 - طبقچه . 5 - سپاهی پیاده . 6 - سفره دار. 7 - ویژگی لباسی (اعم از پیراهن ، زیرپیراهن ، شلوار و مانند آن ) که با نوارهایی جلو و عقب...