کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکیدة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مکیدت
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) [ ع . مکیدة ] (مص ل .) حیله کردن ، بداندیشی کردن .
-
مکیدت
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) [ ع . مکیدة ] (اِ.) مکر، خدعه . ج . مکاید.
-
جستوجو در متن
-
مکاید
فرهنگ فارسی معین
(مَ یِ) [ ع . ] (اِ.) جِ مکیده ؛ مکرها، خدعه ها.
-
مکیدت
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) [ ع . مکیدة ] (مص ل .) حیله کردن ، بداندیشی کردن .
-
مکیدت
فرهنگ فارسی معین
(مَ دَ) [ ع . مکیدة ] (اِ.) مکر، خدعه . ج . مکاید.
-
مزیده
فرهنگ فارسی معین
(مَ دِ یا دَ) (اِمف .) 1 - مزه کرده شده . 2 - مکیده شده .
-
حجامت
فرهنگ فارسی معین
(حِ مَ) [ ع .حجامة ] (مص م .) بادکش کردن و خون گرفتن از بدن از طریقِ مکیدن به وسیلة شاخ و تیغ زدن بر محل مکیده شده .