کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مکالمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مکالمه
فرهنگ فارسی معین
(مُ لَ مَ یا مِ) [ ع . مکالمة ] (مص ل .) با یکدیگر گفتگو کردن .
-
جستوجو در متن
-
دوبلاژ
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) برگرداندن مکالمة فیلم از زبانی به زبانی دیگر.
-
گفتگو
فرهنگ فارسی معین
(گُ تُ) (حامص .) = گفت و گوی : مباحثه ، مجادله ، مکالمه .
-
دیالوگ
فرهنگ فارسی معین
(لُ) [ فر . ] (اِ.) 1 - مکالمه ، گفت و گوی دو جانبه . 2 - اثر ادبی که به صورت گفت و گو ارائه شود.
-
کافی نت
فرهنگ فارسی معین
(نِ) [ انگ . ] (اِ.) مکانی عمومی برای استفاده از خدمات اینترنت ، ایمیل و مکالمة تلفنی با راه دور همراه با پذیرایی مختصر، نت سرا (فره ).
-
گفت و شنود
فرهنگ فارسی معین
(گُ تُ شُ) (اِمص .) 1 - گفتن و شنیدن مکالمه . 2 - مباحثه ، جر و بحث .
-
مخابره
فرهنگ فارسی معین
(مُ بَ رِ) [ ع . مخابرة ] (مص م .) 1 - خبر دادن و خبر گرفتن . 2 - مکالمه به وسیلة تلفن یا تلگراف .
-
آیفون
فرهنگ فارسی معین
(فُ) [ انگ . ] (اِ.) 1 - نام تجاری نوعی دستگاه برای برقراری ارتباط ، آوابر. (فره ). 2 - نوعی تلفن که برای مکالمه بین قسمت - های مختلف یک ساختمان به کار می رود. ؛~ تصویری نوعی در بازکن برقی که از طریق مانیتور آن می توان چهرة شخص را در بیرون از ساخت...
-
گوشی
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) 1 - گیرندة تلفن که به وسیلة آن صدای طرف مکالمه شنیده می شود. 2 - وسیله ای برای پوشاندن گوش برای سرما و گرما. 3 - اسبابی برای گوش دادن به صداهای درون بدن جاندار مثل قلب و ریه . 4 - سمعک . 5 - نوعی بیماری در سرانگشتان که باعث عفونت آن می شود.